اولش می مردم که دبیرستان را تمام کنم و وارد دانشگاه شوم .
و بعدش می مردم که دانشگاه را تمام کنم و شروع به کار کنم .
و بعدش می مردم که ازدواج کنم و صاحب زن و بچه شوم .
و بعدش می مردم که بچه هایم به قدری بزرگ شوند که بتوانند به مدرسه بروند و من نیز دوباره به سرکارم بازگردم .
و بعدش می مردم که بازنشسته شوم .
و الان دارم می میرم ... و تازه می فهمم که زندگی کردن فراموشم شده .
لاادری
*بابی جون*
سلام با تشکر از زحماتتون اگر فرصت داشتید یک سری به این ادرس بزنید مطالبش بسیار جالبwww.alcoran.blogsky.com