اگه روزی گذرت به بیابونی افتاد و تو اون بیابون پرنده ی دل شکسته ای رو دیدی برو پیشش و بهش بخند
… شاید اون پرنده ی دل شکسته من باشم …
دوست خوب اونیه که دستتو بگیره ولی قلب تورو لمس کنه
… دیگه نه از دوستی میگم و نه از عشق…تو خودت از هر گفته گویا تری
…
زندگی آب راهیست به نام وفا
…میریزد به جویی به نام صفا …
میرود به رودی به نام عشق …
و میریزد به دریایی به نام وداع …
دیگه دارم مطمئن میشم! عاشق شدی!! شوخی کردم!!!
حرف دلت داره دلمو میلرزونه آقا رضا.
درباره ی زندگی نوشتی :
دیدنت بهارم میکنه
حالا ربطش با زندگی رو باید خودت پیدا کنی داداشی!