1)* حتماً همه شما در مورد عدد 7 شنیدید که عددِ مقدّسیه! مثل هفت خوان رستم ، هفت شهر عشق و... . از اینا که بگذریم قصدم این بود که بگم عرفا هم راه رسیدن به خدا رو هفت مرحله میدونن . شاعر چه قشنگ گفته :
«عطار هفت شهر عشق را گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم»
تو عرفا هم کسی که به مرحله هفتم برسه، یه چیزایی رو می بینه و یه چیزایی رو میگه که مردم دیگه از دیدن و فهمیدن اون عاجزن . مثلِ «حلاج» که به مرحله هفتم رسیده بود یه حرفهایی میزد که مردم نمی فهمیدن. مثلاً می گفت: من خدا هستم !
تا حالا کسی رو که بیماری اسکیزوفرمی داشته باشه از نزدیک دیدید؟ مثلاً شما دارید باهاش صحبت می کنید ، یه دفعه بر می گرده با هوا صحبت می کنه ! شایدم کسی که این بیماری رو داشته باشه ، یه چیزایی رو می بینه که ما نمی بینیم . شاید!
2)* جمعه فیلم «دیگران» رو دیدید؟ خیلی فیلم جالبی بود .از این نظر که یه فیلمی بود که باید تا آخرِ فیلم رو می دیدی تا می فهمیدی چه خبره ! اولین فیلمی بود که من اولِ فیلم نفهمیدم آخرش چی میشه .
راستی تا حالا فکر کردید که « دیگران» کدوما بودن! اون مادر و بچه ها یا ویکتور و پدر و مادرش؟ یعنی ویکتور واقعی بود یا نیکلاس؟ اصلاً تا حالا فکر کردید ما جزوه کدوم از اونا هستیم.
3)* تو نظرسنجی که صدا و سیما از مردم کرده در طی 50 ساله گذشته تا الان فقط یه سریال ساخته شده که مردم همون اولش نفهمیدن آخر داستان چی میشه ! اگه گفتید کدوم سریال رو می گم . آهوی ماه نهم .
۴)*
Some love one
بعضیا یک نفر رو دوست دارند
Some love two
بعضیا دو نفر رو دوست دارند
I love one
من یک نفر رو دوست دارم
That is you
و اون تو هستی !
5)*
بود آیا که درِ میکده ها بگشایند گره از کار فرو بسته ی ما بگشایند
اگر از بهردل زاهد خودبین بستند دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند
هادی
ای شما ای تمام عاشقان هر کجا از شما سوال ميکنم ؛ نام يک غريبه را در شمار نامهايتان اضافه ميکنيد؟ اين دل نجيب را اين لجوج دير باور عجيب را در ميان خويش راه ميدهيد؟