با سلام به همه بچه ها
من بلد نیستم حرفای قشنگ قشنگ بزنم یا شعر بگم من داخل سایت فقط هرچی به زهنم بیاد می نویسم
امروز من مثل همیشه امدم دانشگاه دیرشده بود تو اتوبان کمتر از ۱۴۰ نیمدم سر کلاس که رسیدم دیدم برخلاف همیشه استاد نشسته و بچه ها مشغول اند تعجب کردم رفتم داخل جا نبود خلاصه بغل یه دختره که این ترم مهمان بود وداشت با دوست پسرش love میترکند نشستم دیدم همه دارن می نویسند .پرسیدم ... فهمیدم استاد چند تا تمرین داده تا ما ها حل کنیم من در تمام ۱ساعت وقت فقط در حال فکر بودم به همه چیز فکر کردم الا به سوالات . به اینکه دو هفته دیگه امتحانه و من ۶ واحد و باید تو یه روز امتحان بدم و اصلا درس نخوندم به اینکه از این هفته بنایی خوونمون شروع می شه و ما باید تو چه گند و کثافتی زندگی کنیم و کی تموم می شه . به اینکه ماهی ۱۱۲۵۰۰ باید قسط بدم . به اینکه می خوام یه کارجدید رو شروع کنم اما نمی دونم درسته یا مثل کار قبلی من و از زندگی عقب می ندازه به اینکه به کسی که دوسش دارم نمی تونم بگم که واقعا تو رو می خوام حتی جرات روبرو شدن با اون رو ندارم
با سلام
من اولین باره که می خوام تو وبلاگ چیزی بنویسم نمی دونم چی باید بنویسم
از اینجا بگم که منو فرامرز و رضاو بابک وممد حدود ۵ ساله که با هم دوستای صمیمی هستیم و سنگ صبور هم بودیم این وبلاگ پیشنهاد فرامرز بود خودش هم احداث کرد کار قشنگی کرده دستش درد نکنه منم از امروز روزایی که میام دانشگاه متن publish می کنم
برای عشق تمنا کن ولی خار نشو. برای عشق قبول کن ولی غرورتت را از دست نده . برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو. برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه. برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن . برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر . برای عشق وصال کن ولی فرار نکن . برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن . برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش . برای عشق خودت باش ولی خوب باش
آی عشق ،آی عشق تو ...
بابا بسه به خدا چقدر این کلمه سه حرفی رو شرمنده می کنیم.
کار ما شده صبح تا شام به جای هر کلمه نامملوس باید بگیم
عشق ،عاشق،معشوق و...
طرف تو یه خدایا شکر واقعی و از ته دل مونده،انوقت صحبت از
عشق ازلی و ربانی می کنه!!!!!!!!!!
تو میوه فروشی و تو قصابی و...یارو می خواد بگه باید به کارت
علاقه مند باشی و ارضات کنه می گه باید عاشق کارت باشی!
خانومه یا آقاه می خوانن ازدواج کنن ،نصف راه تو این فکرن
یه دروغ گنده بگن تا طرف خر شه،نیمه دیگه اش هم فکر زیر شکم
و شکم ،تا می خوان حرف بزنن می گن چه لحضات شاعرانه و
عاشقانه ای.
حالم از این همه تعبیر کشکی داره بهم می خوره
نه آقایون ،نه خانوما
دروغ نگیم .عشق می تونه تو همه اینا باشه ولی اینا عشق نیست
رفتیم درس خوندیم و تو جامعه قدم زدیم و فهم و شعور بلانسبت
پیدا کردیم.
عشق یعنی یه حس گنگ و مبهم.
با بندگی و اهلی و رام شدن ارتباط نداره.به اینکه سواد داری یا نداری
لینک نشده.می تونه انتظار باشه!شاید
آره انتظار،انتظار برای یه آدمی که شاید ندونه که چقدر منتظرشی!
آدمی که خاطره ات نیست،سر سفره کنارت نشسته
ساده تر از آب خوردن وارد زندگی تو میشه و تو شک داری تو باورش
راه دور نرو،به اساطیر فکر نکن.تو خونه خودت یه نگاه به مادرت کن
یه نگاه به پدرت،اصلاتو کوچه و خیابون.
عشق ساده اس نیاز به تعبیر من و تو نداره.سه کلمه است
حالا اگر تو یه جا کسی خلاف آب شنا می کنه،یعنی صفا می کنه
لجن باشه.هرچی که دوست داری اسمش را بزار……..
بدون دیگه اون حسه یه جاش شکاف برداشته و الاچه لزومی
و چه کاریه که بری تو بغل یه الدنگ دیگه و باز هوست روبگی
عشق!!!!!!!!
عشق ساده اس ،به خدا علم و دانش و فناوری نمی خواد.سواد مال
تو دانشگاه و جامعه و اداره اس
من لذت میبرم وقتی اون خانوم بیسواده صد بار وقتی شوهرش دیر
می آد.سرشو می اره تو کوچه تا ببینه سایه اش ازسر کوچه پیدا میشه
این نگرانی یعنی عشق.
عشق این نیست که تو تو کتاب شاعر و نویسنده ها دنبالش بگردی.
خیلی از این حضرات به یه سطر نوشته هاشون ایمان ندارن
بدی ما اینه که تا یه کتاب می خونیم مسئله آموز می شیم.ایراد
می گیرم و از پایه می خواهیم همه چیز رو عوض کنیم،برای همین
شروع می کنیم همه رو تعبیر کردن وفراموش می کنیم زندگی خیلی
چیز پیچیده ای نیست برای همین یه چاله می کنیم و میریم توش و
داد میزنیم بابا عشق مرد.باب این عشق انقدر ساده اس که تو باورت
نمیشه.
بابا هرچی بگم ،اصل قضیه گم میشه
بابا عشق یعنی وقتی بابا رفت یه قطره اشک تو گوشه چشم مادرت جمع شد
عشق یعنی وقتی مادرت مریض بود پدرت مثل مرغ سرکنده بال بال میزد
عشق یعنی وقتی خانومت داشت می زایید یه لحظه خواب نداشتی.
عشق به خدا اینقدر ساده اس،عین گفتن یک دوستت دارم وقتی گونه بچه ات رو میبوسی
باور کن
روز اول پیش خود گفتم دیگرش هرگز نخواهم دید
روز دوم باز میگفتم لیک با اندوه و با تردید
روز سوم هم گذشت اما بر سر پیمان خود بودم
ظلمت زندان مرا میکشت باز زندانبان خود بودم
این منِ دیوانه ی عاصی در درونم هایهو میکرد
مشت بر دیوارها می کوفت روزنی را جستجو میکرد
نیمه شب می خواندمش بر خویش
از چه رو بیهوده گریانی
در میانِ گریه مینالید دوستش دارم نمیدانی؟
فاطیما
نابینا به ماه گفت: دوستت دارم
ماه گفت :چه طوری؟ تو که نمی بینی
نابینا گفت: چون نمی بینمت دوستت دارم
ماه گفت :چرا ؟
نابینا گفت: اگر می دیدمت عاشق زیباییت می شدم ولی حالا که نمی بینمت عاشق خودت هستم
به تو فکر می کنم
عاشقان در این دنیا کاری نمی کنند
مگر اینکه میان صخره ها بنشیند
و به پژواک صدای عاشقانه خود گوش دهند
صدایی که می گوید :
آیا تو هم به من فکر می کنی ،
همان قدر که من به تو فکر می کنم
فاطیما
ببخشید یه ذره دیر پست میدم. این روزا حال و روز خوشی ندارم.
این شعر ها رو هم که مینویسم دیگه به دردم نمیخوره. فقط به خاطر قولی که دادم پابلیش میکنم.
گر نمی دیدم در این دنیا تو را گر نبودم با تو هرگز آشنا
گر در آن محفل نبودی همچو شمع یا نمیدیدم تو را در بین جمع
گر ز هر بیگانه ای بیگانه تر می گذشتم از کنارت بی خبر
گر نمی کردی به سوی من نگاه با نگاهی گر نمی رفتم ز راه
گر تو را بخت بد کوتاه من سوی دیگر می کشید از راه من
این زمان جانم ز مهرت پر نبود سینه ام منزلگه این درد نبود
گرچه عشقت غیر حسرت بر نداشت ساقی ات جز درد در ساغر نداشت
گرچه دیدم در رهت دام بلا وای بر من گر نمی دیدم تو را ...
فرامرز
عشق مثل گنجشک می مونه
… اگه محکم بگیریش تو دستات می میره … اگه شل بگیریش فرار می کنه پس باید یه جوری بگیریش که تو دستات خوابش ببره ...
به همه لبخند بزن ولی به 1 نفر بخند
… همه رو دوست داشته باش ولی به 1 نفر عشق بورز ... توی قلب همه باش اما قلبت ماله 1 نفر باشه …
رضا
به کودکی گفتند : عشق چیست؟
گفت : بازی.
به نوجوانی گفتند : عشق چیست؟
گفت : رفیق بازی.
به جوانی گفتند : عشق چیست؟
گفت : پول و ثروت.
به پیرمردی گفتند : عشق چیست؟
گفت :عمر.
به عاشقی گفتند : عشق چیست؟ چیزی نگفت.آهی کشید و سخت گریست
کاش می دانستی انتظار دیدنت چه مجازاتی است ... شاید دیگر چشم براهم نمی گذاشتی
رضا