هر دردی یه دوایی داره ...
دوای تشنگی ، یه لیوان آب خنکه ...
دوای گشنگی ، یه تیکه نونه ...
دوای گرما ، یه نسیم خنکه ...
دوای سرما ، یه شعله آتیش ...
دوای اسارت ، آزادیه ...
دوای دلتنگی ، هم صحبتی با یه دوسته ...
دوای ...
به هر حال هر زهری یه پادزهری داره ،ولی بعضی دردها هستن که هیچ دوایی ندارن یا شاید من دواشو نمی شناسم .
حتماً تا به حالا خیلی شده که از کسی چیزیو در خواست کنید ولی طرف به هر دلیلی از انجام اون کار سرباز زده و با یه گفتن(( نه)) اون کارو انجام نداده ، خوب این اصلاً جای ناراحتی نداره ولی اگه از کسی چیزیو بخواید و اون بدون اینکه جوابتونو بده از کنارتون رد بشه و توجهی نکنه خیلی جای سوزش داره و آدم واقعاً ناراحت می شه .
حالا هم احساس می کنم واسه من یه همچین موقعیتی پیش اومده .
یه شانس یا یه موهبتی از طرف خدا ، که من همیشه تو زندگیم داشتم این بوده که هر وقت هر جایی ، به پشتم نگاه می کردم یه پشتیبان رو می دیدم ، واسه همین خیلی احساس خوبی داشتم ( یه جور اعتماد به نفس ) ، نمی دونم خدا بود یا یه واسطه از طرف اون ...
ولی چند وقته دیگه نمی بینمش ، یا وقتی می بینمش همون قضیه بالا پیش میاد یعنی توجهی نمی کنه . ولی خوب ، چیزی که هست می دونم هنوز دوستم داره ولی نمی دونم چرا دیگه مثل گذشته باهام نیست...
این همونیه که دواشو نمی دونم...!
اسممو زیر متن نمی نویسم ، همین جوری ...!
هرچند از دست خطم متوجه می شید.
سلام گلم
خب آره دیگه هر دردی یه دوایی داره حتی ممکنه دوای یه درد مرگ باشه
خوشحال میشم بهم سر بزنی
بای بای
دوست خوبم سلام:
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
با صدایش آشنایم کرد و رفت
پشت پرچین شقایق که رسید
ناگهان تنها رهایم کرد و رفت
به روزم منتظر قدمهای سبزت هستم.
تا دیدار بهد سبز باشی و پایدار
خیلی مخلصیما
نبینم داداشیم غمگین باشه ؟!
خدا خودش کمکت میکنه
رو کمک ماها هم حساب کن
هر کاری از دستمون بر بیاد در خدمتیم
رونق وبلاگ با تو
چیزای شادی آور بنویس ما رو هم مثل همیشه شاد کن